نويسنده: احمد علي يوسفي




 

نگاهي گذرا به شدت فقر و بيچارگي در جوامع انساني، حاكي از دوري آن ها از آموزه هاي انبيا و در عين حال نيازمندي آن ها به اين آموزه ها است.
غير از دوران كوتاه حكومت سوسياليست ها بر بخشي از جهان، در چند دهه ي اخير، تفكر سرمايه داري، تفكر غالب در اقتصاد كشورهاي جهان بوده است. اين تفكر با توجه به مباني و راهبردهاي خاص خود، مدعي نجات بشر از فقر و بي عدالتي است؛ اما نگاهي به واقعيت ها از شدت نابرابري درآمدها و فقر گسترده حكايت دارد. براي مثال، در آمريكا و در سال 1991 سهم درآمد يك پنجم خانواده هاي پايين جدول، 4/5 درصد و سهم درآمد يك پنجم بالاي جدول، 42/2 درصد كل درآمد بود؛ اين روند با اندك تغييراتي همچنان ادامه دارد. (1) همچنين، بين ده تا پانزده درصد جمعيت آمريكا ( حدود 37 ميليون نفر ) زير خط فقر قرار دارند. (2)
نظام سرمايه داري با توسل به شيوه هايي از جمله بيمه بيكاري و تأمين اجتماعي خواسته است تا با پديده ي فقر و بي عدالتي مبارزه كند؛ اما چنان كه آمارها نشان مي دهد، فقر و بي عدالتي در سطح بين المللي در حال رشد و گسترش است. اين امر بدان علت است كه ماهيت نظام سرمايه داري، توليد بيكاري، فقر و بي عدالتي است. يعني از سويي بيكاري، فقر و بي عدالتي ايجاد مي كند و از سوي ديگر، درصدد از بين بردن بيكاري، فقر و بي عدالتي است و هيچ گونه راه حلي براي از بين بردن علت بيكاري، فقر و بي عدالتي ندارد.
دكتر پير ژانه درباره روابط اقتصادي و نظام سرمايه داري مي گويد:
" قانوع تنازع بقا را به شدت اجرا مي نمايد. بر ضعيفان سخت گير و ظالم است و هيچ جايي براي احسان و خيرات باز نمي گذارد. (3) "
نظام سرمايه داري، شيپور را از دهانه گشادش دميد و صداي وارونه اي در اقتصاد جهان طنين انداز شد كه محصول آن، چپاول منابع اقتصادي جهان به وسيله كشورهاي سردمدار آن نظام است كه نتيجه آن فقر و بي عدالتي گسترده است.
وقتي نظامي به تعاون، اخوت و مواسات و اصول انساني، پشت كند و فقط منافع شخصي را به صورت انگيزه ي رفتارهاي اقتصادي تبليغ و تشويق كند و عقل را در خدمت شهوات بداند، نتيجه اش چنين خواهد شد.

تحليل نفع شخصي و سعادت در آموزه هاي قرآني

به نظر مي رسد در پي نفع شخصي بودن در رفتارهاي اقتصادي، امري غيرقابل انكار، بلكه كاملاً عقلايي است. غريزه حبّ الذات، غريزه اساسي در نهاد و نهان انسان است. انسان بر پايه ي اين غريزه با استفاده از عقل و انديشه، آنچه را سعادت و لذّت براي خود بداند، در پي آن خواهد رفت و هر چيزي را براي خود درد و اَلمْ پندارد، به شدت از آن گريزان خواهد بود. انسان به طور طبيعي هميشه درصدد انتخاب امور و راه هايي براي كسب سعادت و لذت و فرار از درد و اَلمْ است. در اين غريزه، همه انسان ها- حتي انبيا و اولياي الاهي- مشترك هستند. فيلسوف و فقيه برجسته، شهيد محمدباقر صدر (رحمة الله عليه) در اين باره مي نويسد:
" حب الذات، غريزه اي است كه فراگيرتر و مقدم تر از آن، غريزه اي نمي شناسيم. تمام غرايز انساني فروع و شعبه هايي از آن هستند؛ به طوري كه دربردارنده غريزه زندگي انسان است؛ بنابراين، حب الذّات انسان ( انسان لذت و سعادت را براي نفسش دوست دارد و از ألمْ و شقاوت گريزان است ) باعث حركت او براي زندگي، برآوردن نيازهاي غذايي و مادي اش مي شود ...؛ در نتيجه حب الذات، امر طبيعي حقيقي در تمام ابعاد نهان زندگي بشر وجود دارد و با انگشتان خويش، بشر را هدايت مي كند. ما از آن به حب لذّت و تنفر از ألمْ تعبير مي كنيم. (4) "
بنابراين، بر اساس غريزه حب الذات، همه انسان ها هميشه در پي كسب لذت و پرهيز از ألمْ هستند و از اين امر، همان دنبال كردن نفع شخصي در رفتارها و از جمله رفتارهاي اقتصادي است.
به نظر مي رسد افزون بر آن، همه انسان ها لذت برتر و پايدارتر را بر لذت زودگذر و ناپايدار ترجيح مي دهند.
درباره ترجيح لذت هاي بادوام بر لذت هاي زودگذر در گفتار معصومان (عليه السلام) نيز شواهد فراواني وجود دارد. اميرمؤمنان (عليه السلام) در يكي از سخنانش مي فرمايد:
" اسعدالناس من ترك لذة فانية للذة باقية (5)
نيك بخت ترين مردم، كسي است كه لذت ناپايدار را به جهت لذت بادوام ترك كند.‌ "
پرسش اساسي اين است كه سعادت و لذت، و درد و الم را چگونه بايد تفسير كرد؟ منشأ اساسي تفاوت هاي مكتب هاي گوناگون در تفسير سعادت و لذت، و درد و ألمْ در چيست؟
انسان دو حيات و زندگي در طول هم دارد. زندگي دنيايي و در طول آن و بعد از آن، حيات هميشگي آخرتي قرار دارد. كيفيت و نوع زندگي در آخرت تابع نوع زندگي و حيات اين دنيا است. سود و زيان بردن در زندگي دنيا، در حيات آخرتي مشخص مي شود. انساني كه به امور پيشين معتقد باشد، به آساني، اهميت و جايگاه هر يك از حيات آخرتي و دنيايي را خواهد پذيرفت؛ آن گاه درك مي كند كه سود و زيان واقعي در رفتارهاي اقتصادي چيست، و از چه مسيري و چگونه در حيات دنيايي حركت كند تا به سعادت حقيقي برسد و در حيات خود از لذت بيشتر و پايدارتر بهره مند شود.
انسان فقط با نگاه و درك لذت هاي گسترده، بي بديل و بي پايان جهان آخرت مي تواند تفسير درستي از سعادت ارائه دهد. اكنون به برخي از نتايج رفتارهاي اين دنيا در آخرت اشاره مي شود تا مفهوم سعادت و لذت از ديدگاه قرآن معلوم شود. خداوند متعال مي فرمايد:
" َمنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ. (6)
هر كس كار شاسيته انجام دهد ( چه مرد باشد يا زن ) در حالي كه ايمان داشته باشد، داخل بهشت مي شود و آنجا بي حساب روزي مي يابد. "
هيچ رفتار كوچك و بزرگي از ديده حسابرس حقيقي پنهان نيست. براي تمام اعمال به حسب ارزش آن، پاداش و كيفر در نظر گرفته مي شود:
" يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُوَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ. (7)
آن روز، مردم [ به حال ] پراكنده برآيند تا [ نتيجه ] رفتارهايشان به آنان نشان داده شود؛ پس هر كسي هم وزن ذره اي، نيكي كند، [ نتيجه ] آن را خواهد ديد و هر كه هم وزن ذرّه اي، بدي كند، [ نتيجه ] آن را خواهد ديد. "
اگر كسي به سعادت حقيقي دست يابد هر نوع لذتي بخواهد بي درنگ در اختيار وي قرار مي گيرد:
" وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (8)
و آنجا [ = بهشت ] آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد، وجود دارد و شما در آن، جاودان هستيد و اين همان بهشتي است كه به [ پاداش ] آنچه مي كرديد، ميراث يافتيد. "
نظير آيات ذكر شده در قرآن و روايات معصومان (عليه السلام) فراوان است كه به ذكر چند نمونه آن بسنده مي شود:
" الاعمال في الدنيا تجارة الآخرة. (9)
رفتارها در دنيا تجارت آخرت است. "
بنابراين، انسان ها بايد در اين دنيا رفتاري داشته باشند كه در آخرت باعث سود براي آن ها باشد.
بر اساس يكي از گفتارهاي علي (عليه السلام)، كسي كه در رفتارهاي خود فقط به منافع دنيايي توجه داشته باشد، عمر خود را به نابودي كشانده است؛ اما اگر در رفتارهاي خود آخرت را ملاك قرار دهد، از دو گونه سود بهره مند است: هم سود دنيا و هم سود آخرت را دارد. (10)
معصوم (عليه السلام) در گفتار ديگري لذّت و حظ اهل تقوا را از حيات خود بيش از ديگران برمي شمارد:
" اي بندگان خدا! بدانيد كه پرهيزكاران، هم در اين دنياي زودگذر و هم در جهان آينده آخرت سود برند. آنان با اهل دنيا در امور دنيويشان شريك شدند؛ اما اهل دنيا با آنان در امور اُخروي شريك نشدند. در دنيا نيكوترين زندگي را داشتند و از بهترين نعمت هاي دنيا خوردند. لذّت بردند از دنيا بدان گونه كه اهل ناز و نعمت لذّت بردند و از آن كامياب شدند؛ چنان كه جباران خودكامه كام گرفتند؛ آن گاه بر توشه اي كه آنان را به مقصدشان رساند و تجارتي كه سودشان رساند از دنيا رخت بربستند. در دنيايشان طعم لذّت زهد را چشيدند و يقين پيدا كردند كه در آخرت در جوار خداوندند. دعاي آنان بدون استجابت نيست و بهره آنان از لذت و خوشي كاهش نيابد. (11) "
بر اساس آيات و روايات پيشين، سعادت، لذت بيشتر و پايدار و دوري از رنج و الم در زندگي اي است كه شامل زندگي دنيا و آخرت مي شود. انسان باورمند به حيات آخرتي و نعمت هاي فراوان، بي پايان، و بي بديل آن به درستي درك مي كند كه هرچه نعمت هاي آخرتي بيشتر نصيبش شود، سعادتمندتر است. در عين حال، اين انسان ها كساني هستند كه از خصلت هاي پست دنياطلبان به دورند؛ اما از همه نعمت ها و لذت هايي كه آنان در دنيا بهره مندند، در چهارچوب ضوابط الاهي بهره مي برند؛ بنابراين، هيچ گاه لذت دنياطلبان با لذت هاي اهل تقوا قابل قياس نيست.
حضرت آيت الله معرفت (رحمة الله عليه) نيز در بياني ديگر با تكيه ي بر آموزه هاي قرآني از ويژگي ها بارز دستورات اسلامي، قرين قرار دادن دنيا و آخرت است، ولي از آنجا كه حيات انسان هاي تكامل يافته، جاويدان است، آخرت را هدف قرار داده، و دنيا را پيشتاز آن شناخته است. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در يك جا فرموده:
" لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْيَاهُ لِدِينِهِ أَوْ تَرَكَ دِينَهُ لِدُنْيَاهُ. (12)
از ما ( بندگان شايسته خدا ) نيست كسي كه دنياي خود را براي دينش ترك كند، يا آنكه دين خود را براي دنيا ترك كند.
كنايه از آن است كه دنيا و آخرت به هم پيوسته اند، هر دو را بايد رعايت نمود. و در جاي ديگر علي (عليه السلام) فرموده:
- فَخُذُوا مِنْ مَمَرَّكُمْ لِمَقَرِّكُم. (13)
دنيا، راه گذر است، و آخرت جاي ماندن. پس از رهگذر خود براي جايگاه استقرار خود توشه برگيريد.
انسان بايد در تأمين رفاه و خوشي و سعادتمندي اين زندگي بكوشد، ولي در عين حال دل به آن نبندد؛ زيرا براي سراي ديگر آفريده شده است. آنچه بيان شد مُفاد آيه قرآن است:
وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا. (14)
خداي متعال منابع مالي و اقتصادي فراواني را در جهان آفريده است و به انسان تأكيد و توصيه مي كند تا در بهره برداري از اين منابع كوشا باشد. "

نتايج اقتصادي تفسير قرآني از سعادت

اين نتايج در عرصه ي توليد و توزيع بررسي مي شود:

در عرصه ي توليد

بر اساس اين ديدگاه، دراقتصاد، هر فرد توليد كننده براي آن كه به سعادت، رفاه و لذت حقيقي برسد، بايد هدفش بيشينه كردن مجموع سود دنيا و آخرت باشد. ميزان سود افراد در اقتصاد بر اساس درجه ايمان و تقوا و نيز بر پايه ي مهارت، ميزان كار روزانه، كيفيت بهره برداري از منابع و ... متفاوت خواهد بود.
هر فردي بايد محدوده حلال و حرام الاهي را رعايت كند؛ اما افراد بر اساس ضريب اهميتي كه سود آخرتي و دنيايي در نظرشان دارد، ممكن است در توليد، امور مكروه را نيز ترك كرده، بكوشند تا ايثار، اُخوّت و ساير سجاياي اخلاقي و انساني را در رفتار خود به حد اعلا جلوه گر سازند. به يقين كسي كه در توليد خود مي كوشد تا محدوده حرام و حلال الهي را رعايت كند، مجموع سودش در حيات دنيايي و آخرتي از كسي كه افزون بر رعايت اين محدوده، ايثار، اخوت و ساير سجاياي اخلاقي و انساني را رعايت مي كند، كمتر است. به تعبير ديگر، هر كس در توليد خود، ضريب اهميت بيشتري براي سود آخرتي قائل شود، در حيات دنيايي و آخرتي، در مجموع سود بيشتري خواهد داشت؛ چراكه بر اساس آموزه هاي ديني، هركس رفتار نيكو داشته باشد و به قصد بهره از لذت هاي آخرتي آن عمل را انجام دهد، ده برابر پاداش و بهره خواهد داشت:
" مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا. (15)
هر كس كار نيكي انجام دهد، ده برابر به او پاداش داده مي شود. "
بنابراين در توليد، اگر توليدكننده، آخرت را بيشتر مورد توجه قرار دهد، مجموع سودش در حيات دنيا و آخرت بيشتر خواهد شد و لذّت بيشتري خواهد داشت و در واقع سعادتمندتر است.
چنين انساني در عرصه ي توليد با ويژگي هاي زير توليد مي كند:

1. پرهيز از توليد كالاها و خدمات ممنوع:

كالاها و خدماتي كه استفاده آن ها در شريعت ممنوع باشد، آن ها را توليد نخواهد كرد؛ چراكه توليد اين گونه كالاها و خدمات، نه اينكه سود و لذت آخرتي در پي ندارد، بلكه با زيان و اَلَم در جهان آخرت همراه است. با تحقق اين امر، جامعه داراي سلامت فرهنگي مي شود و از فساد و تباهي فاصله مي گيرد.

2. انتخاب گزينه برتر:

اگر توليدكننده، گزينه هاي متفاوتي در توليد كالاها و خدمات داشته باشد، بر اساس الگوي ارائه شده در انگيزه توليد، منطق و عقلايي ايجاد مي كند عوامل توليد خود را در توليد كالاها و خدماتي كه او را به هدفش نزديك تر كند، به كار گيرد؛ از باب مثال، اگر توليدكننده بتواند هم كالاي صنعتي و هم محصولات كشاورزي توليد كند، اگر محصولات كشاورزي در زمره كالاهاي اساسي مورد نياز جامعه باشد، اما ميزان سود مادي آن كمتر از سود مادي كالاهاي صنعتي باشد، گزينه توليد محصولات كشاورزي را ترجيح مي دهد؛ چرا كه به جهت ضروري بودن كالاي كشاورزي، توليد آن، عنوان رفع نيازهاي ضرور افراد جامعه را مي يابد و توليد آن، سود آخرتي فراواني خواهد داشت و مجموع سود مادي دنيايي و آخرتي محصولات كشاورزي خيلي بيشتر از توليد كالاهاي صنعتي است. بر اساس اين الگو، جامعه از انگيزه فرد در توليد بهره مند خواهد شد.

3. پرهيز از آسيب رساندن به محيط زيست:

اگر توليدكننده درك كند از ظرفيت هاي توليدي به گونه اي كه به حيات ديگران آسيب نرساند، بهره بردارد، سود و لذّت آخرتي كه كنار سود مادي دنيايي نصيب وي مي شود، در مقايسه با سود مادي دنيايي- در صورتي كه ضوابط محيط زيست را رعايت نكند- بسيار است. رفتار عقلايي ايجاب مي كند كه در توليد كالاها و خدمات به گونه اي از ظرفيت هاي توليدي و منابع بهره برداري كند تا آسيب به حيات ديگران به كمترين حد برسد.

4. فزوني طول عمر كار افراد:

فراغت و تفريح امري لذّت بخش است؛ بنابراين، انسان اگر درآمد كافي بدون كار و به رنج انداختن خود داشته باشد، از كار و تلاش خود كم مي كند و به فراغت و تفريح خود مي افزايد؛ اما بر اساس آموزه هاي قرآني با توجه به الگوي انگيزه فرد در توليد، رفتار عقلايي الزام هاي ديگري را متوجه توليدكننده و كساني مي كند كه توان كار دارند.

5. رشد مهارت و تخصص:

اگر سود كسب مهارت و تخصص در مقايسه يا فعاليت اقتصادي ديگر كمتر باشد، اما آن مهارت و تخصص، مورد نياز جامعه باشد، رفتار عقلايي فرد اقتضا مي كند به كسب مهارت و تخصص اقدام كند، چون مي داند سود آخرتي چنين رفتاري در مقايسه با سود مادي اش فراوان و جاودان خواهد بود؛ در نتيجه به كسب مهارت و تخصص اقدام مي كند.

در عرصه ي توزيع

بر پايه غريزه حب الذات، آن زندگي اي براي انسان مطلوب تر است و رضايت مندي بيشتري دارد كه مجموع مطلوبيت دنيايي و آخرتي آن بيشتر باشد. انسان اگر رفتار عقلايي داشته باشد و حيات را شامل حيات آخرتي و دنيايي بداند و بيشتر و پايدارتر را بر كمتر و ناپايدار ترجيح دهد، تخصيص درآمدش بايد به گونه اي باشد تا مجموع مطلوبيتش در دنيا و آخرت بيشتر شود.
بر اساس آموزه هاي قرآني، وقتي انسان درك كند كه مي تواند به گونه اي در دنيا زندگي كند كه در آخرت هرچه دلش بخواهد و هر آنچه چشمش از آن لذّت مي برد در اختيار وي قرار مي گيرد (16) و نيز به ازاي هر كار نيك در دنيا، در حيات آخرتي به ده برابر پاداش داده مي شود، (17) تخصيص درآمدش در دنيا به گونه اي خواهد بود تا به حداكثر مطلوبيت در حيات خود برسد. بر اساس نظريه تخصيص درآمد و پس انداز، انگيزه پس انداز كننده، گذشتن از مصرف فعلي براي كسب مطلوبيت بيشتر در آينده است؛ بنابراين، در اقتصاد قرآني، كسي كه از مصرف فعلي خود صرف نظر كرده و آنان را در راه خدا انفاق مي كند، نه براي ديگران است؛ بلكه براي كسب مطلوبيت بيشتر ( ده برابر ) در آينده و در ادامه حيات است.
اكنون به چند پيامد اقتصادي مشخص اين نوع توزيع اشاره مي شود:
1. مصرف كننده، درآمد خود را در حد كفاف براي نيازهاي خود مصرف مي كند؛ حتي گاهي به رغم نيازش، براي رسيدن به سعادت و لذت آخرتي به كمتر از حد كفاف مصرف مي كند و مازاد آن را يا به نيازمندان اختصاص مي دهد يا به پس انداز و سرمايه گذاري مي پردازد. غرض او از پس انداز و سرمايه گذاري در صورتي كه خود به آن نياز نداشته باشد، كمك رساني به ديگران و برطرف كردن نياز تهيدستان است؛ بنابراين، در صورت امكان، هم بر املاك و دارايي اش افزوده مي شود و هم درآمدهاي جاري وي فزوني مي يابد؛ و مهم تر از همه، جامعه از دارايي او بهره ي فراواني مي برد و سطح رفاه جامعه فزوني مي يابد.
2. شخص، املاك و دارايي خود را به گونه اي تخصيص مي دهد كه در سراي ديگر منافعي نصيب وي شود؛ به همين سبب بخشي از آن را به ارث مي گذارد و بقيه را در راه خدا همانند وقف اختصاص مي دهد. فرد مي كوشد تا قليل الموونه و كثير المعونه: « كم هزينه و بسيار ياري رسان » باشد.
3. همه فعاليت هاي توليدي و تخصيص درآمدها و ثروت براي جلب خشنودي خداي متعال انجام مي شود. اين امر رشد و تعالي فرهنگ جامعه را در پي خواهد داشت.
با توجه به آنچه گذشت مي توان وجدان هاي بيدار را به داوري طلبيد كه آيا در اقتصاد قرآني با توجه به انگيزه فرد در توليد و تخصيص درآمد و ثروت، همسويي بين منافع شخصي و عمومي ممكن است يا در ساير اقتصادها؟ اگر قرار باشد « يك دست نامرئي » بين منافع شخصي افراد و منافع عموم جامعه پيوندي ايجاد كند، فقط با توجه به اقتصاد قرآني ممكن است؛ چرا كه افراد براي رسيدن به سود و مطلوبيت بيشتر و پايدارتر بايد در فعاليت هاي اقتصادي و در تخصيص درآمد رعايت مصالح و منافع ديگران را به صورت اصل غيرقابل انكار در نظر داشته باشند. تحقق اين هدف تنها در اقتصاد قرآني ممكن است.
حضرت آيت الله معرفت (رحمة الله عليه) علاوه بر بررسي مكاتب اقتصادي و تبيين ديدگاه قرآني درباره ي مكتب اقتصادي اسلام، به برخي مسايل اقتصادي ديگر از منظر قرآن پرداخته اند كه در ادامه به چند بحث اساسي ديگر اشاره مي شود. يكي از مسايل مهم اقتصادي در هر مكتبي، رشد و آباداني اقتصادي است.

رشد و آباداني در قرآن

هر نظام اقتصادي يقيناً يكي از اهداف خود را رشد اقتصادي قرار داده است. استاد درباره عمران و آباداني از ديدگاه قرآن مي نويسد:
" اساساً قرآن انسان را آفريده اي آبادگر معرّفي مي كند، از آن جهت آفريده شده تا زمين را آباد سازد، و با ابداعات و نوآوري هاي خود، مقام خلافت الاهي را در زمين به منصه ي ظهور برساند:
هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا. (18)
او، شما را از زمين برگرفته، و به آبادسازي آن گماشته است. "
از اين جهت انسان، جايگزين مقام ربوبيت گرديده، تا در آباداني زمين بكوشد، و همانگونه كه آباداني جهان با دست تواناي مقام ربوبيت انجام گرفته، آباداني زمين بايستي با دست تواناي انسان انجام گيرد.
قرآن از يك سو به انسان تأكيد مي كند تا به عمران و آباداني بپردازد و از طرف ديگر اعلام مي كند كه ابزار اين كار را كه علم و دانش باشد در اختيار او قرار داده است:
" وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا (19) "
راه شناخت و پي بردن به حقائق و آثار و خواص اشياء را، در نهاد انسان قرار داده است.
همچنين خداي متعال تمام منابع اقتصادي جهان را براي انسان خلق كرده است و تحت سلطه ي او درآورده است تا او با دانش خود و امكانات اوليه ي در اختيارش به رشد و آباداني اقتصادي بپردازد. استاد در اين باره مي نويسد:
" تمامي نيروهاي فعّال جهان، و نيز آنچه از منابع اقتصادي و حياتي كه در طبيعت وجود دارد [ را ] در اختيار او قرار داده است:
وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا. (20)
تمامي آنچه كه در آسمان ها و زمين است، به گونه اي آفريده كه در اختيار شما انسان ها قرار گيرند.
يعني: شما انسان ها را به گونه اي آفريده، كه توانايي دست انداختن به آنچه در جهان ( عالم وجود ) وجود دارد، داشته باشيد.
در حقيقت، اين قدرت انسان است كه مي تواند به آنچه در جهان هستي وجود دارد، دست يابد و در اختيار خويش درآورد. قرآن، به اين حقيقت آشكار، مكرراً تصريح نموده:
" أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً. (21)
آيا مشاهده نمي كنيد كه خداوند، آنچه را كه در آسمان ها و زمين آفريده، در اختيار شما انسان ها قرار داده. "
يعني: كاملاً، اين حقيقت آشكار است كه انسان داراي نيروي خارق العاده است، و توانايي آن را دارد كه بر سرتاسر جهان هستي دست يابد، و تمامي نيروهاي فعّال جهان را، در راه تأمين مصالح خويش، به كار اندازد و از اين راه خداوند، نعمت هاي ظاهري و باطني را بر انسان ارزاني داشته است. آيات در اين زمينه بسيار است:
" اللَّهُ الَّذِي سخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ. (22)
خداوند، دريا را در تسخير شما درآورده، تا كشتي با سهولت در آن جريان يابد. "
" وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ. (23)
دريا را در تسخير شما درآورده، تا از آن بهره گيريد: گوشت تازه ( ماهي ) از آن بخوريد، و زينت ها از آن استخراج كنيد، و نيز كشتي ها در آن آب را مي شكافند، تا در راه كسب معيشت كوشش داشته باشيد. "
" أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ. (24)
آيا نمي بيني كه خداوند، از آسمان آبي را فرستاد، و آن را به صورت چشمه ها در زمين قرار داد، سپس زراعت از آن بيرون آورد، كه رنگارنگ و گوناگونند. پس از آن، گياه خشكيده و زرد گرديده و خرد شد، و هر چيز به صورت اوليه خويش درآمد كه خاك است. "
" الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ. (25)
زمين را بستر شما قرار داد، و آسمان را فرا ساخت، و از آسمان آبي فرو فرستاد تا ميوه ها پرورش يابند و براي شما روزي خوبي باشد. "
به يقين مي توان اظهار داشت كه هيچ نظام اقتصادي در طول تاريخ سامان نيافته است، مگر آن كه رشد اقتصادي و آباداني تمام بخش هاي اقتصادي آن براي توليدات بيشتر، از اهداف آن باشد. به همين سبب، هر نظامي براي دستيابي به رشد مورد نظرش كوشش هاي فراواني را پي مي گيرد.
رشد اقتصادي در نظام سرمايه داري، هدفي در رتبه ي ساير اهداف همانند رفاه عمومي، بلكه بالاتر از آن است؛ اما در اقتصاد قرآني، رشد اقتصادي، هدف مقدمي براي اهداف بالاتر است.
افزون بر آيات پيشين، در روايات ما فراوان به مسأله ي رشد اقتصادي اشاره شده است كه به نمونه هايي از آن ها اشاره مي شود. حضرت امير (عليه السلام) در يكي از سخنانشان مي فرمايد:
" فضيلةس السّلطانِ عمارةُ البلدانِ. (26)
نشانه برتري و امتياز حاكم، آباداني شهرها است. "
حضرت علي (عليه السلام) در اين گفتار نشانه ي برتري حاكم را آباداني زمين ( ارض ) اعلام نكرده؛ بلكه تعبير « بلدان »، يعني شهرها را آورده است. مقصود از آباداني شهرها، آباد كردن شهرها به حسب امكانات اقتصادي موجود در آن ها است. به شهري آباد گفته مي شود كه از امكانات اقتصادي آن براي رفاه مردم آن استفاده شود. استعداد شهرها در مقايسه با امكانات اقتصادي متفاوت است. ممكن است منطقه اي فقط داراي استعداد و امكانات كشاورزي باشد. آباداني چنين منطقه اي بهره برداري بهينه از امكانات و استعدادهاي اقتصادي آن است. همچنين اگر منطقه اي داراي استعدادهاي تجاري، صنعتي، دامپروري و ... باشد، هنگامي به اين مناطق آباد گفته مي شود كه از اين استعدادها به طور بهينه استفاده شود؛ بنابراين، هنگامي كه آباداني شهرها به معناي بهره برداري بهينه از امكانات كشاورزي، صنعتي، تجاري، دامپروري و ... براي حاكم وحكومت، از ديدگاه علي (عليه السلام) امتياز و امري مطلوب شمرده شود، حكومت وظيفه دارد خود را به چنين ويژگي مزيّن كند و اين امر ممكن نيست، مگر آن كه حكومت، آباداني و رشد اقتصادي را به صورت هدف در دستور كار خود قرار دهد.
امام علي (عليه السلام) اين مطلب را به گونه ي ديگري بيان فرموه كه مؤيّد برداشت و تحليل پيشين است:
" شر البِلاد لا أمن فيه و لا خِصْب. (27)
بدترين شهرها شهري است كه نه داراي امنيت است و نه فراواني نعمت. "
اميرمؤمنان (عليه السلام) در سخن ديگري در تفسير كلام خداوند، آباداني شهرها را سبب قوام زندگاني مي داند. خداوند مي فرمايد:
" هُوَ أَلَّذِي أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا؛ (28)
او [ خدايي ] است كه شما را از زمين آفريد و شما را مأمور به آباد كردن آن ساخت. "
حضرت (عليه السلام) درباره ي اين آيه مي فرمايد:
" فَأَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ أَنَّهُ قَدْ أَمَرَهُمْ بِالْعِمَارَةِ لِيَكُونَ ذَلِكَ سَبَباً لِمَعَايِشِهِمْ بِمَا يَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ مِنَ الْحَبِّ وَ الثَّمَراَتِ وَ مَا شَاكَلَ ذَلِكَ مِمَّا جَعَلَهُ اللهُ تَعَالَي مَعَايِشَ لِلْخَلْق. (29)
پس خداوند سبحان، مردم را به آباداني فرمان داده تا بدين وسيله از زمين آنچه بيرون مي آيد، همانند حبوب و ميوه ها و امثال آن را كه براي زندگاني مردم قرار داده است، زندگاني آنان را استوار سازد. "
اين سخن امام ظهور دارد كه رشد اقتصادي و آباداني بدان سبب است كه مردم از نعمت هاي الهي بهره مند شوند. به تعبير ديگر، تا مردم رفاه بيشتري داشته باشند. با اين بيان حضرت (عليه السلام)، روشن مي شود كه رشد و آباداني اقتصادي، هدف مقدمي و ابزاري براي رفاه عمومي است.
در نامه ي اميرمؤمنان (عليه السلام) به مالك اشتر مي خوانيم:
" تلاش تو براي آباداني زمين بايد بيشتر از تلاش تو براي جمع آوري خراج [ = ماليات ] باشد؛ چرا كه خراج تنها با آباداني ميسّر مي شود و هر حاكمي بدون آباداني، درصدد جمع آوري خراج باشد، هم شهرها را نابود مي كند و هم بندگان خدا را به هلاكت مي رساند. (30) "
با آباداني شهرها توليدات ملي افزايش خواهد يافت. اگر درصد مشخصي از توليدات ( براي مثال، دو درصد ) به صورت ماليات جمع آوري شود، با افزايش توليدات ملي با همان درصد مشخص، ميزان ماليات افزايش قابل ملاحظه اي خواهد يافت و برعكس؛ بنابراين، حضرت (عليه السلام) دستور مي فرمايد كه گر ماليات بيشتري مي خواهي، بايد به آباداني بيشتر بپردازي تا مردم بدان سبب صاحب درآمد و رفاه بيشتري شوند و تو هم بتواني درصد بيشتري از درآمدهاي آن ها را به صورت ماليات دريافت كني و اگر افزايش ماليات بدون افزايش درآمد باشد، زمين ها و مردم نابود مي شوند.
با نگاه به رواياتي كه جامعه آرماني امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را معرفي مي كند، روشن مي شود كه آباداني و رشد اقتصادي، يكي از ويژگي هاي مطلوب آن عصر معرفي مي شود. اين ويژگي به گونه ي هدف حكومت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در روايات ما آمده است. اگر ويژگي مهمي در حكومت آرماني امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) امر مطلوب معرفي شود، هر حكومت اسلامي پيش از زمان حضرت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آن ويژگي را هرچند در مراتب نازل تر بايد به صورت هديه برگزيند. در زير به برخي از اين روايات اشاره مي شود.
از امام باقر (عليه السلام) درباره ي وضعيت دوران حكومت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نقل شده است:
" همه ويراني هاي زمين آباد مي گردد. (31) "
همچنين پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
" امت من در زمان مهدي از چنان نعمتي برخوردار شوند كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند. آسمان باران بر سر آنان فرو ريزد و زمين هيچ گياهي را نگاه نداشته، مگر اينكه آن را مي روياند. (32) "
امام باقر (عليه السلام) نيز مي فرمايد:
" اموال و ثروت هاي دنيا از درون و برون زمين نزد وي جمع آوري مي شود ... به هر كس به اندازه اي مي دهد كه قبل از او به هيچ كس آن مقدار نداده است. (33) "
شايد به توضيح چنداني نياز نباشد كه اين همه رشد و شكوفايي اقتصادي بدون برنامه ريزي و تلاش حكومت حضرت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) غيرممكن است؛ زيرا از حكمت الهي به دور است كه به مردم بدون شايستگي لازم كه يكي از آن ها كار و تلاش است، نعمت هاي بي كران بدهد. گرچه وجود مبارك امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به بركت نعمت ها خواهد افزود، اين امر باعث نمي شود كه رشد و شكوفايي اقتصادي از مجاري غيرعادي حاصل شود؛ بلكه حضرت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به صورت هدف اقتصادي براي چنين امري برنامه ريزي هاي دقيق خواهد كرد و با اجراي برنامه هاي رشد و شكوفايي كنار نصرت خداوند بر نعمت ها افزوده خواهد شد.

محدوديت هاي رشد در اقتصاد قرآني

بر اساس آموزه هاي نظام سرمايه داري، پاسخِ پرسشِ « چه كالايي بايد توليد كرد؟ چنين است: آنچه تقاضا مي شود؛ بنابراين، در بازار كالاها و خدمات هر چه تقاضا شود، در سيستم توليد براي آن برنامه ريزي مي شود؛ در نتيجه بر پايه ي آموزه هاي نظام سرمايه داري هيچ گونه محدوديت هاي ارزشي، اقتصادي و ... وجود ندارد. اما در اقتصاد قرآني اين گونه نيست؛ يعني پاسخ پرسش پيشين به طور مطلق اين نيست كه آنچه تقاضا مي شود، بلكه، منابع انساني و طبيعي به ويژه منابع و امكاناتي كه در اختيار دولت است، هيچ گاه نبايد صرفاً در جهت تأمين آنچه تقاضا مي شود، مصرف شود. چون استفاده از كالاها و خدماتي كه با امور اخلاقي و ارزشي منافات داشته، سدي در مسير تكامل معنوي انسان ها هستند، نبايد توليد شوند. همچنين منابع و امكانات نبايد در جهت كالاها و خدمات لوكس سوق داده شوند؛ چرا كه رشد و شكوفايي اقتصادي بايد رفاه عمومي را افزايش دهد، بنابراين، اگر رشد و شكوفايي اقتصادي باعث رفاه عمومي نشود، هرچند در بازار براي آن ها تقاضا وجود داشته باشد، امكانات دولت نبايد در جهت چنين رشد و شكوفايي اقتصادي سوق داده شود.
با توجه به آنچه بيان شد، آيا انسان حق دارد نسبت به مسائل مادي دنياي خود بي توجه باشد؟ از آموزه هاي قرآني به طور واضح آشكار است كه اين نعمت ها براي انسان آفريده شده است و انسان حق بهره مندي از آن ها را دارد. در برخي از آيات قرآن در بهره مندي از اين نعمت ها تأكيد شده است و حتي برخي آيات، افرادي كه خود را از بهره مندي محروم كرده، مورد سرزنش قرار داده است. در ادامه از آياتي كه استاد با تمسك به آن ها به بررسي اين امر پرداخته، بهره برده و مطلب را تبيين مي كنيم.

حق بهره مندي از امكانات اقتصادي

قرآن، انسان را بر آن داشته تا به مسائل مادّي حيات عنايت داشته باشد.
" وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا. (34)
آنچه خداوند به تو ارزاني داشته، آخرت جوي، ولي نبايستي سهم خود را از بهره گيري هاي زندگي در اين جهان، ناديده بگيري.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ. (35) "
خطاب به مؤمنان كرده، فرمايد: " بهره گيرد از لذت هاي پاك زندگي، و خدا را سپاس گزاريد، كه اين نعمت ها را به شما ارزاني داشته. "
در جاي ديگر، كساني را كه خود را از بهره گيري از نعمت هاي خداوندي محروم ساخته، مورد سرزنش قرار داده، گويد:
" قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ. (36) "
زيبائي ها و لذائذ زندگي، و نيز بهره گيري هاي پاك، كه خداوند به بندگانش ارزاني داشته، در اين جهان، از آن مؤمنان است، و به طور خالص در آخرت براي آنان خواهد بود.
" وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ. (37)
ما شما را در زمين تمكين داديم، سلطه و حاكميت بر زمين را براي شما فراهم ساختيم، و انواع وسايل زندگي را نيز برايشان فراهم نموديم، اما كمتر شكرگذار ي باشيد.
وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ * وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ. (38)
او است كه باغ ها با داربست ها يا بدون داربست، براي شما فراهم نمود، و نيز درختان خرما و انواع زراعت ها با ثمرات گوناگون كه داراي طعم هاي مختلف، و زيتون و انار، كه گاه همانند هم اند و گاه بي همتا. از ثمرات آن ها بهره ور شويد، ولي حق شرعي آن را به هنگام درو بپردازيد. و اسراف و زياده روي نكنيد. خداوند مسرفين را دوست ندارد. و از چهارپايان براي شما وسيله باربري و نيز بستر روان فراهم ساختيم. از روزي هاي خدا بهره مند گرديد، و از گام هاي شيطان پيروي نكنيد. او دشمن آشكار شما است.
يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا. (39)
پوششي براي شما فراهم ساختيم كه اندام هاي شما را مي پوشاند، و مايه زينت شما نيز مي باشد.
وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ * وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُم بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ. (40)
خداوند براي شما خانه هايي قرار داده، تا در آن آرامش پيدا كنيد. و نيز از پوست چهارپايان خانه هاي ( قابل انتقال ) قرار داده، كه هنگام كوچك و اقامت به آساني بتوانيد آن ها را جابه جا كنيد، و از پشم و كرك و موي آن ها براي شما، وسيله ي بهره گيري قرار داده ...
خداوند براي شما سايه ها قرار داده، و از کوه ها، پناهگاه ها براي شما آماده ساخته، و نيز روپوش هايي که از گرما بپوشاند، و نيز روپوش هايي که در جنگ شما را از گزند نگاه دارد. اين گونه است که خداوند نعمت هاي خود را بر شما تمام داشته باشد تا فرمان او را ببريد.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ. (41)
او زمين را براي شما رام گردانيده، تا بر شانه هاي آن راه بسپاريد، و از روزي هاي خداوندي بهره مند گرديد. بازگشت همه به سوي او است. "
تصريح در بهره مندي از امکانات دنيايي در روايات نيز فراوان آمده است. در ادامه به چند نمونه ي آن اشاره مي شود.

عبدالله ابن عباس

از صحابه حضرت امير به شمار مي رود که در فهم و تفسير قرآن فردي برجسته بود. امام صادق (عليه السلام) درباره او نقل مي کند:
" اميرمؤمنان (عليه السلام) او را نزد ابن الکوّاء (42) و اصحابش فرستاد؛ در حالي که ابن عباس لباس لطيف و گران قيمتي به تن داشت. هنگامي که او را ديدند، پرسيدند: تو ميان ما بهترين فرد هستي؛ در حالي که چنين لباسي به تن داري؟ ابن عباس پاسخ داد: در مورد اين امر، نخستين چيزي که با شما درباره آن برمي خيزم اين است که خداوند متعالي فرمود: قل من حرّم زينة الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرّزق؛ (43) بگو چه کسي زينت الاهي را که خداوند براي بندگانش آفريده، تحريم کرده است و نيز چيزهاي پاکي را که آفريده است " و همچنين فرمود: خذوا زينتکم عند کلّ مسجد؛ (44) زينت هاي خود را هنگام نماز بپوشيد ». (45)
علي (عليه السلام) که خود آن گونه مي زيست درباره بهره برداري از نعمت هاي خداوند مي فرمايد:
" ان الله جميل و يحبُّ الحمال ان يري اثر النعمة علي عبده. (46)
خداوند زيبا است و زيبايي را دوست دارد و نيز دوست دارد اثر نعمت را بر بنده اش ببيند. "
هيچ فرد مسلماني عاقلانه نمي داند که خداي متعالي که انواع نعمت ها را آفريده است، مسلمانان را در بهره برداري از آن ها محروم کرده باشد! بلکه به يقين اگر موانعي وجود نداشته باشد، مسلمانان و مؤمنان در استفاده از نعمت هاي خداوندي در مقايسه با ديگران در اولويت قرار دارند؛ به همين سبب، در روايتي آمده است:
"

سفيان ثوري

در مسجدالحرام راه مي رفت. امام صادق (عليه السلام) را ديد که لباس گران قيمت و فاخري بر تن دارد. گفت: به خدا سوگند! نزد او مي روم و او را سرزنش خواهم کرد؛ سپس نزديک حضرت (عليه السلام) رفت و گفت: اي فرزند رسول خدا! سوگند به خدا، نه رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و نه علي و نه هيچ يک از پدران شما همانند اين لباس نپوشيده اند. امام صادق (عليه السلام) فرمود: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در زمان تنگي و سختي به سر مي برد و متناسب با آن تنگي و سختي از نعمت هاي خداوند بهره مند بود؛ اما بعد از آن، دنيا رو به فراواني آورد و سزاوارترين اهل دنيا به نعمت هاي آن، نيکان دنيا هستند؛ سپس به اين آيه استشهاد فرمود: بگو چه کسي زينت الاهي را که خداوند آفريده و نيز روزي هاي پاکيزه را حرام کرده است؟ بعد فرمود: ما سزاوارترين کساني هستيم که استفاده کنيم از نعمت هايي که خداوند متعالي عطا فرموده است. (47) "
شايسته ي توجه است که در بهره مندي از نعمت هاي دنيايي بايد اسراف نشود، نعمت ها انسان را از آخرت غافل نکند، بلکه پلي باشد براي رسيدن به آخرت. علاوه بر اين ها، شرايط زماني که مسلمان در آن قرار دارد نيز مهم است. گاهي ممکن است وضع اقتصادي همانند دوران زندگي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) بسيار بد باشد که حضرت، سطح زندگي خود را همانند عموم مردم، بلکه پايين تر از آن ها قرار مي داد و زماني هم توليدات و موقعيت اقتصادي مطلوب بوده است. به تعبير ديگر، نرخ رشد اقتصادي مناسب بوده است؛ اما توزيع امکانات اقتصادي چنان نامناسب و ناعادلانه صورت گرفته که بخش بزرگي از مردم در فقر و تنگدستي قرار گرفته اند. اين وضعيت بعد از زمان رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) به ويژه زمان حکومت عثمان پيش آمده بود و امام علي (عليه السلام) در آن هنگام مي زيست؛ بنابراين در جايگاه امام جامعه و بعد در مقام خليفه مسلمانان بايد ساده مي زيست. زماني هم هيچ يک از اين شرايط نيست، چنان که در روايت ديگري از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است:
" لَا بَأسَ أَن يَکُونَ لِلرَّجُلِ عِشرُونَ قَمِيصاً. (48)
اشکالي ندارد انسان بيست پيراهن داشته باشد. "

پي‌نوشت‌ها:

1. والدين بيو، پيروزي سياه، ص 329.
2. ديويد ماكارو، رفاه اجتماعي ( ساختار و عملكرد )، ص 207.
3. پيرژانه، اخلاق، ص 158.
4. سيدمحمدباقر صدر، فلسفتنا، صص 33-32.
5. محمد تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، شرح خوانساري، ج2، ص 441.
6. غافر، آيه 40.
7. زلزله، آيات 8-6.
8. زخرف، آيات 71 و 72.
9. محمد تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، شرح خوانساري، ج1، ص 345، ش 1307.
10. همان، ج2، ص 549، ش 2139.
11. نهج البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدي، نامه 27.
12. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج75، ص 321، رقم 18.
13. نهج البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدي، خطبه 203.
14. قصص، آيه 77.
15. انعام، آيه 160.
16. وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ ( زخرف، آيات 71 و 72 ).
17. مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا. ( انعام، آيه 160 ).
18. هود، آيه 61.
19. بقره، آيه 31.
20. جاثيه، آيه 13.
21. لقمان، آيه 20.
22. جاثيه، آيه 12.
23. نحل، آيه 14.
24. زمر، آيه 21.
25. بقره، آيه 22.
26. محمد تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، ج4، 422، ش 6562.
27. همان، ص 165، ش 5684.
28. هود، آيه 61.
29. ميرزاحسين نوري طبرسي، مستدرك الوسائل، ج13، باب 2 از كتاب التجاره، ح 3.
30. نهج البلاغه، نامه 53، ص 33.
31. علي كوراني، عصر ظهور، ص 365 به نقل از محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص 191.
32. همان، ص 364، به نقل از نسخه خطي ابن حماد، ص 98.
33. همان، ص 363، به نقل از محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص 351.
34. قصص، آيه 77.
35. بقره، آيه 172.
36. اعراف، آيه 32.
37. اعراف، آيه 10.
38. انعام، آيات 142-141.
39. اعراف، آيه 26.
40. نحل، آيات 81-82.
41. ملک، آيه 15.
42. ابن الکوّاء رهبر خوارج بود که جنگ نهروان را به راه انداخت.
43. اعراف، آيه 32.
44. همان، 31.
45. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج6، کتاب الزي و التجمل، باب اللباس، صص 441 و 442، ح 6.
46. همان، باب التجمل و اظهار النعمه، ص 438، ح 1.
47. همان، باب اللباس، ص 422، ح 8.
48. همان، ح 16.

منبع مقاله :
زيرنظر گروه قرآن پژوهي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي؛ ( 1387)، معرفت قرآني يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (رحمة الله عليه)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول